ال آی مهمان دوست
عزیزم الان که دارم اینها رو مینویسم ،تو و بابا خوابیدید. من هم خوابم نبرد و اومدم اتفاقات امروز رو برات بنویسم . هوا از دیروز خوب نبود گرد و خاک هوا زیاد بود، واسه همین با اینکه جمعه بود و بابایی خونه بود اما نمیتونستیم بیرون بریم ولی خدا رو شکر عصر یه بارون عالی اومد و هوا تمییز شد وما هم آماده شدیم و رفتیم بیرون یعنی وقتی بابا خونه هست تو هی میگی بابا بریم بیرون این هم عکس ال آی و بابایی قبل ازبیرون رفتن. رفتیم بیرون و یه دوری با ماشین زدیم و زود اومدیم خونه چون قرار بود عمو رضا با خانواده بیاد خونمون تو هم خیلی خوشحال بودی و منتظر اومدن سان آی. کلا مهمون خیلی د...
نویسنده :
مامان ال آی و شایلی
2:25