ال آیال آی، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
شایلیشایلی، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

دخترای من ، ال آی و شایلی

خدایا شکرت

باغچه ی مامان بزرگ

1390/3/19 2:10
1,162 بازدید
اشتراک گذاری

چون شنبه و یکشنبه تعطیل بود پنج شنبه رفتیمخونه ی مامان بزرگت تا چند روز حال و هوایی عوض کنیم اونجا خیلی بهت خوش میگذشتniniweblog.com

 

. صبح ها وقتی از خواب بیدار میشدی اول میبردمت دستشویی  دست و صورتتو میشستم بعد با هم میرفتیم باغچه یه سری به جوجه های مادر بزرگ میزدیم باغچه مادر بزرگ پر جوجه شده بود niniweblog.comباغچه خیلی قشنگه پر درخت های میوه . آلو  توت  انار  آلوچه شلیل گردو . . . توش جند تا پروانه هم دیدیمniniweblog.com

تو جوجه هارو خیلی دوست داشتی وقتی بهت میگم جوجه ها چی میخورن میگی اون (نون) وقتی بهت میگم جوجه ها چی میگن میگی جی  جی  جی .

کلا" تو همه ی حیوون ها رو دوست داری بخصوص گربه ها روEmoticon اصلا" از اون ها نمیترسی. یه شب بارون شدیدی گرفت رعد و برق هم میزد یه گربه سیاه اومد جلوی در خونه مامان بزرگ از پشت در توری میو میو کرد تو زود رفتی جلوی در وایسادی و نگاش کردی میخواستی در رو باز کنی و اون رو بگیری مامان بزرگ در رو باز کرد و از غذای مونده ی شب انداخت تو حیاط و پیشی رفت اونو بخوره تو هم بغل من تماشاش میکردی. اون موقع برق رفت و ما اومدیم تو خونه و گربه رو تنها گذاشتیم .

خلاصه خیلی بهت خوش گذشت وقتی اونجا بودیم دایی و زن دایی و مامان بزرگ و بابا بزرگت هم اومدند اونجا. بابا بزرگ کلی برات بستنی خریده بود.

یکشنبه هم اومدیم تبریز  الان که دارم اینها رو مینویسم ساعت 2 نصف شبه تو و بابا هم خوابیدین .الهی من قربون دوتاتون برم. 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نازنین نرگس نفس مامان
20 خرداد 90 2:11
خوش به حال ال ای با این خونه مامان بزرگش اینجوری که شما گفتید ما ذوق زدیم چه برسه به ال ای جون که واقعا خوش گذرونده همیشه خوش باشه الهی