ال آی و صندلی
الان که دارم اینها رو مینویسم تو ٢٦ ماهه هستی .
این روز ها تا به جایی دستت نرسه زود میری صندلیتو میاری میزاری زیر پات میری بالا.
ال آی و صندلی:
بلدی تا پنج بشمری.
بابا برات یه بسته مداررنگی (١٢ رنگ) خریده بود به کمک اونها هی رنگ ها رو برات تکرار کردیم و تو الان همه ی رنگ ها رو میشناسی(اولش به همه ی رنگ ها آبی میگفتی) ولی الان همه ی رنگ ها رو درست میگی. تا یه چیز رنگی میبینی میگی ماما ای چه ینگیه؟( این چه رنگیه) بعد خودت جواب خودت رو میدی و رنگ رو میگی.
ال آی در حال مطالعه:
مامان بزرگت یکشنبه اومد اینجا و ٥شنبه رفت وقتی اون اینجا بود تو کیف میکردی هر روز صبح که بیدار میشدی میگفتی ماماش کوو؟ تا مامان بزرگت رو کنارت نمیدیدی میگفتی ماماش کدایی؟(کجایی)
مامان بزرگت هم خیلی دوستت داره هر بار که میاد اینجا برات لباس میخره و تو زود اونو میپوشی و هی میگی ماماش خییده(خریده) .
وقتی مامان بزرگت میاد اینجا دیگه منو محل نمیزاری و همش میری و با اون بازی میکنی . البته مامان بزرگت مسن نیست الان ٤٣ سال داره ، و به خوبی از عهده ی تو بر میاد.