کادوی تولد بابا
دیروز بعد اینکه تو از خواب بیدار شدی لباسهامو پوشیدم لباسهای تو رو هم پوشوندم تو رو هم بردم بیرون تا واسه بابات کادو بخریم اول رفتیم پاساژ شهرک، کادو رو خریدیم بعد رفتیم کیک تولد هم خریدیم بعد اومدیم خونه.
بابات که اومد خونه خوشحالش کردیم نباید روزهایی مثل تولد بابا رو فراموش کنیم. بابا واسه ما خیلی زحمت میکشه ما هم باید قدر دانش باشیم.
الان که دارم این مطالب رو مینویسم بیداری در کمدت رو باز کردی و پوشک هات رو ریختی زمین داری با اونها بازی میکنی.
مامان بزرگ برات روسری خریده اونو میندازی سرت دمپایی رو هم میپوشی و میری جلوی آینه خودت رو نگاه میکنی نماز خوندنت دیدنیه شال من رو سرت میکنی و نماز میخونی با خودت پچ پچ میکنی و میری سجده ،تو ی سجده هم کاملا دراز میکشی الهی قربونت برم من.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی