اولین دفتر نقاشی
برات یه دفتر نقاشی با یه بسته مداد رنگی شمعی خریده بودم هر روز توی دفترت نقاشی میکشیدی(یا خط خطی میکردی یا هی دایره میکشیدی) بعدش میاوردی بهم نشون میدادی و میگفتی مامان ببه کشیدم من هم تشویقت میکردم و تو به کشیدن ادامه میدادی .
دفترت رو دیگه پر کردی میخوام نگهش دارم و وقتی بزرگ شدی بهت نشون بدم به عنوان اولین دفتر نقاشیت .البته توی دفترت هم نوشتم که این اولین دفتر نقاشیته.
بعضی وقت ها هم یکی از کتابهاتو بر میداری و ادای خوندن رو در میاری راه میری و کتاب رو میخونی
این هم عکس های نقاشی کشیدنت.
الان که این مطلب رو مینویسم باز هم جلوی تلوزیون خوابت بردهکارتون ملاقات با خانواده ی رابینسون رو نگاه میکردی.
خیلی بلا شدی الکی با من و بابا قهر میکنی روتو میگیری اون ور و من و بابات هم هی بهت میگیم ال آی چی شده؟؟؟ ال آی چی شده؟؟؟ چرا قهر کردی؟؟؟ و تو به نازت ادامه میدی و گوشه چشمی به ما نگاه میکنی و آخرش هم میخندی. عکس هاتو موقع ناز کردنت گرفتم.