کارهات
عزیزم فردا قراره بریم اردبیل تا برم کلاسها رو ثبت نام کنم ببینیم چی میشه.
میدونی الان نصف شبه تو و بابا خوابیدین من هم خوابم نبرد تنها شدم اومدم کمی باهات در مورد خودت صحبت کنم چند روزه که یاد گرفتی هر وقت من میگم، ال آی دختره کیه میگی بابا . عاشق خودکارو کاغذی، خودکارها رو بر میداری و روی کاغذ رو خط خطی میکنی یعنی هر وقت میگم نقاشی بکش تو زود میری خودکار میاری و روی کاغذ هارو خط خطی میکنی تصمیم گرفتم به بابات بگم که چند تا کاغذ سفید بخره تو هم نقاشی بکشی و من به عنوان اولین نقاشی هات نگهشون دارم.
امروز برده بودمت حموم تا فردا تمییز باشی عاشق حموم رفتنی اونقدر تو وان بازی میکنی که از این کارت من هم لذت میبرم.
راستی یادم رفته بهت بگم که خیلی تنقلات دوست داری بخصوص شکلات هارو و اینکه دوست نداری موهات رو شونه کنم.
ال آی خیلی دوستت دارم بعضی وقت ها دلم برات میسوزه آخه اینجا تنهایی به غیر من و بابات کسی نیست که باهاش بازی کنی واسه همین هر وقت میریم اردبیل خیلی خوشحال میشی اونجا با دایی پیمان و بابا بزرگ و مامان بزرگت بازی میکنی داداش رضا هم که بیرجنده هر وقت باهاش تلفنی صحبت میکنم میگه که چقدر دلش برات تنگ شده من هم دلم واسه اون تنگ شده.
تصمیم گرفتم بعد ۲ سالگیت ببرمت مهد کودک تا روزی چند ساعت با بچه های اونجا بازی کنی و تنها نمونی.