نوروز 92
دختر گلم سال که تحویل شد تو خونه ی خودمون بودیم سال که تحویل شد منو تو و بابایی سه تامون یه حلقه ی سه نفره زدیمو همدیگه رو بغل کردیم تا همیشه در کنار هم باشیم .امیدوارم سال خوبی داشته باشیم و همیشه موفقیت و خوشبختی همراهمون باشه.
سال که تحویل شد توی دلم واسه خانواده ی خودمو بابا داریوش دعا کردم تا همیشه سلامت و خوشبخت باشند. واسه بابایی هم آرزوی موفقیت و سلامتی کردم تا همیشه بالا سرمون باشه واسه تو هم دعا کردم تا به بهترین نحو تربیت بشی و فرزند صالحی باشی.
مامان بزرگ و بابا بزرگ به همراه دایی رضا رفتند مسافرت( اصفهان، شیراز، بندر عباس، قشم...) عزیزم ما هم مثل هر سال ، نوروز رفتیم پارس آباد، ١ فروردین رفتیم و ٤ فروردین هم برگشتیم. چون تعطیلی بابایی کمه واسه همین نمیتونیم جاهای دور بریم.
پارس اباد بهت خوش میگذره چون کلی هم سن و سال داری و با اونها بازی میکنی.
عکس هاتو میذارم تا ببینی...
بقیه عکس ها در ادامه مطلب...
اینجا قبل از رفتنه...
ال آی و پسر عمه رادین
ال آی و مانی و مانیا
یه روز هم خونه ی عمه زهرا رفتی و از اونجا هم خونه ی عمو اسماعیل رفتی و اونجا هم کلی با آرین بازی کردی. یه روز هم از صبح تا عصر خونه ی عمه فریبا بودی و اونجا با هانیه و ماهان بازی کردی و خیلی بهت خوش گذشته بود واسه همین نمیخواستی بیای.البته یادم رفته تا عکس اونها رو هم بگیرمو تو وبلاگت بذارم. ولی دفعه ی بعد عکس آرین و ماهان وهانیه رو هم میزارم...