بعد مدتها
بعد مدتها اومدم یه سر به وبلاگت بزنم . دخترم شرمنده که وبلاگت رو یه مدتی نتونستم به روزرسانی بکنم از فردا شروع میکنم مثل روزای قبل زود زود خاطراتت رو بنویسم.سعی میکنم همه ی اتفاقات زندگیت رو ثبت کنم.
وقتی به عکس های بچگی توی وبلاگت نگاه کردم چشام پر اشک شد و دلم برای اونروزهامون تنگ شد فهمیدم که زمان به حدی سریع میگذره که فقط باید بهترین استفاده رو از روزهای در کنار هم بودنمون بکنیم.
انشااله همیشه روزای خوب و شادی در کنار مامان و بابا داشته باشی. تو امید من و بابایی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی