ال آی کلاس زبان میره
دختر گلم بعد از عید توی یکی از آموزشگاههای زبان شهرکمون(ماهور) ثبت نامت کردم. آموزشگاه گفت که کلاسهای زبان خردسالان تابستون شروع میشه ما هم منتظر موندیم و امروز یعنی شنبه اولین جلسه ی کلاس شروع شد.
صبح ساعت 8.15 بیدار شدم و صبحونه ات رو آماده کردم و تو رو هم بیدار کردم تا گفتم ال آی بیدار شو بریم آموزشگاه زبان، خیلی زود بیدار شدی و خیلی هم خوشحال شدی صبحونه خوردیمولباسهامونو پوشیدیمو با هم رفتیم.کلاس ساعت 9.30 شروع میشد.
توی آموزشگاه تا بچه ها رو توی کلاس دیدی خیلی خوشحال شدیو رفتی تو و هی ادا در می آوردی و خوشحالیتو نشون میدادی،مسئولین آموزشگاه هم وقتی تورو دیدن گفتن بلبل زبون کلاس هم معلوم شد. تا اینکه معلمتون اومد و رفت توی کلاس تا در رو بست تو شروع کردی به گریه کردنومیگفتی من میرم پیش مامانم.انگار دختر خوشحال چند دقیقه پیش نبودی.خانوم معلم هم در رو باز کرد و تو اومدی پیشم وبا گریه، هی میگفتی مامان بریم خونه من خوابم میاد...
خلاصه با کلی ناز کشیدن و خواهش کردن و رشوه دادن بهت .. بردمت کلاس و درش رو باز گذاشتم تا منو ببینی و آروم باشی.
از کارهای توی کلاست هم، اگه بگم باید تا صبح بشینم جلوی کامپیوتر ... فقط اینو بگم که با خانوم معلم همکاری نمیکردی...
آخرش دیگه به کلاس عادت کردیو موقع برگشتن به خونه هم میگفتی مامان منو باز هم ببر آموزشگاه.
اینو هم بگم که از همه ی بچه های توی کلاس کوچولو بودی(2 هفته بعد 4 سال تمام میشی).
کلاسهات روزهای زوجه ،دومین جلسه هم چهار شنبه تشکیل میشه، دوشنبه نیمه شعبانه ولادت حضرت قائم عجل اله تعالی و فرجه الشریف، وتعطیل.
دخترم، امید من به زندگی ، دوستت دارم و برات آرزوی بهترین ها رو میکنم.