ال آیال آی، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره
شایلیشایلی، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

دخترای من ، ال آی و شایلی

خدایا شکرت

ترس

1391/7/8 14:04
1,248 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم چند مدتی هستش که خیلی ترسو شدی از اتاق های تاریک، باد، زلزله، مگس ،.. خیلی میترسی. از دکتر و آرایشگاه هم که از اول میترسیدی.

 وحشت میکنی تا یه مگس بیاد تو خونه. شب وقت خواب هم ،وقتی صدای باد میاد پتو رو میکشی رو سرت. هر چی هم من و بابایی توضیح میدیمniniweblog.comفایده ای نداره. از تنهایی هم میترسی توی خونه همش دنبالمی.آشپزخونه میرم ، میای آشپزخونه اتاق میرم، میای اتاق . نمیذاری حموم برم....

خلاصه نمیدونم چی کار کنم. از اینترنت مقاله هایی رو در مورد ترس میخونمniniweblog.com

و عملش هم میکنم ولی فایده ای نداره. تصمیم دارم مشاوره اطفال برم. ببینم اون چی میگه.niniweblog.com

 

 

من و بابا خیلی نگرانیم. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان پرهام
8 مهر 91 15:13
آخی...اتفاقا امروز با همکارهام داشتیم درباره ی ترسهای کودکی حرف می زدیم...هنوز یادمه که چقدر می ترسیدم از تاریکی و گربه ی سیاه و پله برقی و رعد و برق....مراقبش باش...
مامان آراد(خاطره)
8 مهر 91 15:26
سلام خانومی خوبی؟ کم پیدایی؟ کار خوبی میکنی عزیزم...مشاوره اطفال بردن کار عاقلانه ایه...ایشالا هر چه زودتر رفع میشه..
مامان پریاگلی
9 مهر 91 10:43
چهارشنبه سوری آتشی از عشق خواهم افروخت تا سرخی هایش از ان تو شود و زردی هایت از آن قلبم!!!
پریسا
10 مهر 91 23:50
سلام کلی برات توصیه وتجربه نوشتم پاک شد.یک پست تو وبلاگم می گذارم درباره ترس.تجربه هایی که برای دخترم جواب داد
مامان ال آی
11 مهر 91 21:33
آخی ال آی جون چرا می ترسی .. البته ال ای من هم وقتی می ریم پارس آباد از ترس صدا ی هاپو . خروس و نمی تونه بخوابه .. تو خونه خودمون هم از صداهای ناگهانی می ترسه .. مامانش نتیجه مشاورت رو اینجا هم بگو ..
پریسا
16 مهر 91 23:14
عزیزم نگران شدم شنیدم پارس آباد زلزله اومده ؟خونواده خوبن؟
مامان وانیا
21 مهر 91 13:43
سلام خانومی ال آی ما چطوره ؟ راجع به ترسش نگران نباش وانیای منم یه روز اتفاقی رفت دستشویی و خودش در و بست موند تو تاریکی از اون به بعد از اتاق تاریک مسترسه این عادیه چون هنوز درک درستی از محیط نداره نمیدونه اینجا همون اتاقیه که تو نور میبینه فقط مواظبش باش که هیچوقت تنها تو تاریکی نمونه و به محض ترس بغلش کن و بگو که همیشه مراقبشی و هیچوقت تنهاش نمیذاری کمی که بزرگتر شه بهتر میشه
مریم (مامان آرینا)
4 آبان 91 10:30
مامانی زود زود بیا دلمون تنگ میشه برای عسل خانوم ومامانش
مامان کوثری
16 آبان 91 16:14
سلام بعد مدت ها تاخیر اومدم نبینم دخمل عزیزمون بترسه فکر کنم اگر روش حساس نباشی رفع بشه الهی همیشه سالم باشه
ثمین
2 آذر 91 12:21
سلام به همه دوستان دنیای نفیس عزاداریهاتون قبول باشه! تا روز عاشورا قراره دیگه پست جدید نزاریم و این پست رو آپ کنم!! یعنی شما لطف میکنید و عکسای کوچولوهای محرمی تون رو میفرستید تا با نام خودتون اینجا به یادگار بزاریم و یه آلبوم زیبا به نام محرم 91 ثبت کنیم. اگه موافقید یاعلی! هر نفر یک عکس میتونه بفرسته ولی اگه لباس فرق داشت اشکال نداره دوباره عکس بده!! از شام قریبان دیگه این پست آپ نخواهد شد! در روز از یکشنبه 5آذر - 10محرم تادوشنبه ساعت 12 شب! مسابقه بهترین عکس داریم(درقسمت نظرات رای میدین و هر وبلاگ حق دو رای داره) که عکس برنده رو تا آخر ماه محرم در پست ثابت وبلاگ میزاریم(جای عکسی که الان هست) و عکس رو به وبلاگ برنده لینک میکنیم! در ضمن باید در وبلاگ خودتون هم لینک این پست رو بزارید تا عکستون ثبت شه! اینم لینک این صفحه: آلبوم کودکان محرم 91 http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1409.php حتما در مسابقه شرکت کنیدا. منتظرتون هستم.
مامان سيد محمد سپهر
7 آذر 91 15:17
سلام دوستم .سيد محمد سپهر تو مسابقه نی نی و محرم ژورنال نفیس شرکت کرده...کدش 51 هست اگه دوست داشتی از روز سه شنبه تا 5 شنبه وقت داری به پسرم و یکی دیگه از نی نی های ناز اونجا رای بدی. اینم لینکش: http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1412.php ممنونممممممممممم
آزاده
9 آذر 91 15:53
سلام. از شما دعوت می‌کنم از وبلاگ "باغبانی سبز" دیدن کنید. با تشکر.
زهرا مامان مهلا
19 آذر 91 22:24
سلام دوست عزیز مهلای من هم بعد از زلزله دقیقا اینجوری شده. فکر میکنم بچه ها ترسشون هنوز از بین نرفته. نه اینکه ما بزرگترها خودمون از ترس افتادیم حالا فکر میکنم که همشهری باشیم. ما ساکن تبریزیم. طرفای نصف راه. خوشحال میشم بهمون سر بزنید و نظرتون رو درمورد تبادل لینک برامون بذارین